برف بازی..سالگرد عقد
تقریبا دهه سوم بهمن سرما و برف اکثر جاهارو فراگرفته بود خاله مینا عکسایی از کارن در حین تماشای بارش برف فرستادن و همچنین از تلویزیون بارها برف بازی بچه ارو دختر کوچولو دید و مدام میگفت دستکش بپوشم بریم برف بازی..
21 بهمن که مصادف با نهمین سالگرد عقدمون بود یاسر زودتر از سرکار اومد و سه تایی رفتیم ارتفاعات مازندران روستاهای ییلاقی که هم دخترم برف ببینه هم در سالگرد عقدمون یادی کنیم از ایام نامزدی که اینجاها زیاد میرفتیم ناهار بیرون خوردیم و پیش به سوی دهکده توریستی لاویج
دستکش های لیانا خونه جا موند ولی بازم کلی برف بازی کرد و سرد شدن دستاش اذیتش نمیکرد
عاشقانه های مادر و دختری
بیشتر از نیم ساعت نتونستیم لاویج باشیم هوا خیلییییی سرد بود
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی