روزانه های بهاری
با فصل بهار و بلند شدن روزها تقریبا برنامه روزانه من و لیانا تغییر کرده این فصل بیشتر بیرون میریم دوتایی و از هوای عالی و بینظیر حداکثر استفاده رو میکنیم البته با شروع اردیبهشت ماه دوستداشتنی عطر بهار نارنج هم به این حس و حالهای خوب اضافه میشه و حسابی کیف میکنیم از قدم زدن و پیاده روی ..لیانا خانوم هم حداقل هفته ایی سه بار خانه بازی میرن و با اشک و نارااحتی بعد از دو ساعت راضی به برگشتن میشن البته خیلی در روحیه و اجتماعی شدنش تاثیر داشته شکر خدا و از این بابت که لیانا بحران سه سالگی پشت سر گذاشته خیلی خوشحااالم
جدیدا کلمه کاملا رو خیلی توی حرفهاش به کار میبره مثلا میگه مامان کعروسکم کاملا زیباس یا کاملا خوابیده یا میگه این کاملا هست کلا کاملا شده براش کلمه شیکی و باهاش کلی ژست روشنفکری میگیره
روزی ده دوازده تا نقاشی میکشه و اصرار هم داره به در و دیوار و کابینت بچسبونم خونمون به زودی تبدیل به نمایشگاه آآثار لیانا جون میشه
این خانوم خوشگل با کفش پاشنه دار داره فوتبال بازی میکنه مامان قربون تصوراتت بشه
به عروسکهای کوچولوش خیلی علاقه داره و کلی باهاشون بازی میکنه اسم همه عروسکاش هم لیانا و یسنا هستخیلی هم عروسکاش بچه های خوبی هستن همش میخوابن
عصرها گاهی که خونه هستیم بالای پشت بوم میریم منظره شهر دیدنیه و چون خونه ما طبقه اخر هست یه جورایی حیاط ما حساب میشه
منظره با چشم زیباییش صد برابر این عکسی هست که با دوربین گرفتم...کلا سعی میکنم از هر موقعیتی لذت ببرم حتی دیدن منظره از پشت بام خونه
لیانا و سایه مامان لیانا اینجا گریه نمیکنه به قول خودش خورشید خانوم تو چشمش اومده