رنگ بازی
یه روز لیانا حوصله اش سر رفته بود هر کاری هم بهش پیشنهاد میدادم حوصله نداشت,بهش گفتم بیا یه بازی با رنگها بکنیم که من تو دوران مدرسه زنگ هنر انجام دادم اتفاقا به خاطرش تو مسابقات هم جایزه بهم دادن
اونموقع رنگ افشانی بهش میگفت خانوم معلم هنر یه مسواک میخواد و آبرنگ
لیانا خیلی خوشش اومد کلی استقبال کرد و یک ساعتی باهاش سر گرم بود.
خیلی الگوهای خوشگل میشه درآورد یادم رفته بود سری بعد باید از نت یاد بگیرم چه جور طرحهای پیچیده تر برش بزنم
این قلب کار دست لیانا
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی