لیانالیانا، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 15 روز سن داره

ماه کوچولوی مامان و بابا

دنیای قشنگ لیانا

1394/10/25 17:50
نویسنده : مامانی
328 بازدید
اشتراک گذاری

لیانا جونم جدیدا عاشق لباس عروس شده همش میگه مامان من یه لباس عروس بزرگ میخوام  منم میگفتم چشم دختر خوشگلم برات میخرم .دیروز رفتیم خرید کنیم توی راه میگه مامان سفید بزرگ بخری ها میگم چی میگه سفید میگم چی سفید؟میگه سفید دیگهسوال میگم خوب اینجا چی دیدی که سفیده؟ ماشین سفید بخریم میگه نههه کفش سفید بزرگزیباکفش سفید بزرگ یعنی کفش سفید پاشنه داربغلمیگه چشم دختر نازم حتما با لباس عروس برات کفش پاشنه دار سفید میخرم.(جابه که لبانا مامانی داره که اهل پوشیدن کفش پاشنه دار نیستسکوت)

نشسته بغلم و داریم مادر و دختر باهم گپ میزنیم یهو به ذهنم میرسه  ببینم تصورش از خواهر داشتن یا برادر داشتن چیه  بهش میگم  لیانا جون دوست داری داداش داشته باشی یا  خواهر؟زل میزنه تو چشمام  با اون چشمای گردش میگه خواهر ولی موهاش صاف باشه خواهر مو فرریو میزنمهیپنوتیزم (هیچ نی نی در کار نیست فقط  برام جالب بود ببینم درکش از داشتن خواهر و برادر چیه)

 خیلی هم دوست داره با لوازم آرایش بازی کنه  هزارتا نظریه روانشناسی هم در موردش هست ولی من ترجیح دادم بگم پوست شما خراب میشه  و مال مامانهاس ( سعی میکنم زیاد جلوی لیانا آرایش نکنم ولی خوب موضوع دیگه خاص ذات دخترونه اشهخندونک) دیگه چند باری اجازه دادم  منو آرایش کنه که بابا یاسر بهش تذکر داد که کار خوبی نیست و این بازی برای دختر کوچولوها مناسب نیست و هی سعی در قانع کردن لیانا .. ولی من بیشتر میترسم تو این بازی با ریمل زدن لیانا کور بشم  خندونکو هرچه زودتر باید ذهنشو در این مورد منحرف کنمزیبا

لیانا دقایقی بعد از بیدار شدن از خواب آرام تقریبا بیشتر روزها بلافاصله بعد از بیدار شدن سراغ دفتر و مداد رنگی هاش میرهبوس

پسندها (1)

نظرات (3)

فریده
26 دی 94 9:09
وااااااااااااااای خدای من مردم از خنده از دست لیانا جون ، دخترامون پیشرفت کردن ، این از لیانا اونم از غزل خانم .
مامانی
پاسخ
اره میبینی تو رو خدا عوالم دخترارو
مامان فرخنده
28 دی 94 14:15
قربون دختر دست چپ برم من كه همش مثل مليسا درحال نقاشي كشيدنه
مامانی
پاسخ
فدای جفتشون بشم اینقدر اینا عسلن شدن همه زندگی ما
مامانی غزل جون
16 بهمن 94 10:55
ای خدا این دختره چه به هم شیه ان غزل هم روزها برای عروسی رفتن گریه میکنه وسایل ارایشی منو چنان به سر و صورتش میمالونه که نگو اخرش هم همشو داغون میکنه قربونشون برم با این دنیای دخترونشون