سفرنامه 1
دوم شهریور ماه راهی تهران شدیم خونه خاله مینا رفتیم برای دیدن هلنا کوچولو حدودا یک هفته ایی مهمان خاله جان بودیم و لیانا و کارن تا آنجایی که توانستن شیطنت کردن بعضی کارها و رفتاراشون خیلی بامزه و شیرین بود ولی قسمت خسته کننده بیشتر بود همه رو با کارهاشون کلافه کردن بعد از یک هفته همگی کوچ کردیم منزل مامان مهین ..و شیطنت های این دو تا مضاعف ادامه پیدا کرد..کلا خاطراتی جز دعوا و بدو بدو از این سفر یادم نمیاد لیانا و کارن در حالی که همدیگه ارو خیلی دوست داشتن ولی گاهی دست یه یقه هم میشدن
بیشتر وقتها هم شهربازی و یا خانه بازی میبردیمشون در جهت کم کردن شیطنت در خانه
هلنا هم قربونش بشم که همش اویزان خاله مینا بود ود حال شیرخوردن
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی