مال لاناس
لیانا جون عزیز دل و نور دیده ما اینروزهای زیادی احساس مالکیت میکنه و زیاد خوشایند من نیست مثلا کسی حق نداره دست به وسایلش بزنه خیلی جدی میگه مال لاناس خوب تا اینجا زیاد غیرعادی نیست ولی ماجرا از جایی شروع میشه که اون طرف مقابل اجازه نداره به وسایل خودش دست بزنه اونجا هم سریع میگه مال لاناس و توقع داره وسیله مال خودش بشه دیگه گریه و زاری به راه میفته که حتما اسباب بازی یا لیوان یا هرچیزی که مال طرف مقابل هست مال خودش بشه البته این موضوع مربوط به بچه های غریبه تو پارک و فروشگاه یا خیابون نیست نسبت به بچه های فامیل این کارو میکنه و وسایلشون برای خودش میدونه ..این موضوع کمی فکرمو مشغول کرده دارم سرچ میکنم مطالب مختلف در برخورد درست برای حل این موضوع پیدا میکنم.
دیروز اشاره میکنه به کولر میگه این چیه میگم کولر خودش تکرار میکنه پولر براش تلفظ درست تکرار میکنم روی حرف ک تاکید میکنم سریع میگه کولر مال لاناس
امروز ظهر داره سرسره بازی میکنه .جدیدا یاد گرفته چیکار کنه که با سرعت بیشتری پایین بیاد(موقع سر خوردن یه کم پاهاشو بالاتر میبره) چند بار با سرعت پایین میاد و لذت میبره تا اینکه یه بار موقع سر خوردن سرعت زیاد بود با سر میخوره به مبل یه کم سرش درد میگیره ولی شکر خدا مبلامون خودش برای بچه ها یه محافظه چون نرم هستن.سریع میرم سرشو میبوسم میگم چیزی نشد مامن پاشو بازی کن با یه حالت جدی به سرسره میگه ببین چیکار کردی سرسره بد کار خطرناکی کردی
امروز یاسر بعد از یه درس خوندن حسابی میخواست کمی استراحت کنه که با انرژی ادامه درسشو بخونه منم برای اینکه لیانا مزاحم استراحت باباش نشه بساط درست کردن شیرینی نخودچی راه انداختم که لیانا هم سرگرم بشه هم اینکه خیلی این شیرینی دوست داره..هیچی دیگه کل خونمون شد ارد نخودچی دیگه بماند که حتی عروسکهای لیانا هم اومدن کمکون شیرینی درست کنن دیگه از سر و صدای من و لیانا بابا جون عطای خوابیدنو به لقاشون بخشیدن پاشد این لحظه هارو با دوربین ثبت کرد
لیانا با شن بازی اشتباه گرفته
اون عروسک اون وسط چی میگه؟؟؟؟
اینم هنر دست مامان و لیانا.. دیگه تو اون شلم شوربا نمیشد خرفه یا پودر پسته برای تزیینشون بپاشم همینجوری ساده به نفع خودم و زندگیم بود