یلدا 94
یلدای امسال هم رفتیم خونه عزیز جون چون جشن یلدایی عمه جون بود خیلی خوش گذشت و شلوغ بود مخصوصا اینکه موسیقی زنده هم بود موقع رفتن لیانا خانوم حاضر نشدن لباسی که براش آماده کرده بودم بپوشن و همون لباسی که پارسال یلدا پوشیده بود انتخاب کرد که خیلی هم براش کوتاه شده ما هم برای اینکه خلق و خوی خانوم در مهمانی بهم نخوره سر تسلیم فرود آوردیم خیلی با بچه ها بازی کرد و بهش خوش گذشت ولی خانوم حاضر نشدن کنار سفره یلدا عکس بگیرن..آخر شب هم با گرفتن فال حافظ توسط یاسر کلی خوش گذروندیم جالب اینکه فال هر کسی با نیتش یکی بود یه کم ناراحتم که چرا یه سفره یلدای کوچیک تو خونه خودمون ننداختم حالا انشالا سال دیگه حتما تدارک میبینم
لیانا و سامیار پسرخاله بابا
پینوشت:کیفیت پایین عکسهای این دو پست اخیر به خاطر این هست که دوربین از دستمون افتاد و لنزش کمی ضربه خورد و فعلا گارانتی تشریف دارن دوربین قدیمی هم باهامون قهره و باطریش شارژ نمیشه اینه که فعلا دست به دامن دوربین موبایل هستیم