لیانالیانا، تا این لحظه: 11 سال و 2 ماه و 29 روز سن داره

ماه کوچولوی مامان و بابا

عزیزم خیلی سریع داری بزرگ میشی

1395/6/1 10:13
نویسنده : مامانی
217 بازدید
اشتراک گذاری

لیانای من خیلی داری با سرعت بزرگ میشی مادرجان امون بده از لحظه لحظه این دوران لذت ببرم احساس میکنم لذت امروز به اندازه ی امروز نمیبرم و زود فردا میاد و من در حسرت دیروز میمونم خطا هرچند که فردا شیرین تر از امروزهآرام 

بازم مثل همیشه دلم برای این دوران تنگ میشه دست خودم هم نیست گاهی که از دست لیانا خیلی عصبی میشم یاد مطلبی میفتم که نوشته بود روزی میرسه که خونه شما برای همیشه تمیز و مرتبه ولی قدر این دوران و شلوغی بچه هارو باید دونست و من سریع کنترل خودمو به دست میارم.

لیانا جون بعضی وقتها دلم همون لج کردنا و یک دندگیهای هجده ماهگیتو میخواد الان  که با صحبت کردن قانع میشی افسوس میخورم چرا ارزو میکردم حرف گوش کن بشی و بفهمی فلان کار خطرناکه چون همون چهارچشمی   پا ییدن  ها و مراقبت کردن ها  و انتظار  یه خرابکاری جدید  چقدر شیرین بودن آرام  باید در لحظه زندگی کرد  وقدرشو بدونم دلم میخواد مدرسه رفتنتو زود ببینم ولی دلم هم برای این باهم بودنهای از صبح تاشبمون هم تنگ میشهبوس فکر کنم همه ی مامانها همینن نمتونن مثل من احساساتشون در این موردو خوب بیان کنن ولی قلبا این احساسو میدونن چیهمحبتمحبت

 

پسندها (3)

نظرات (3)

مامان فرخنده
2 شهریور 95 8:04
قربون اون عكس نوزدايت برم خوشگل ناز آره مرجان جون آدم دچار حس دوگانگي ميشه ولي از يه طرفي خوشحالم كه دارند بزرگتر ميشند وميرند مدرسه بعد بخواند برامون نامه بنويسند من كه خيلي منتظر اون روز هستم وميدونم چشم بهم زدن اون روز ميرسه
فریده
10 شهریور 95 8:30
منم خیلی دلم واسه بچگی های پرهام تنگ می شه ،مخصوصاً وقتی لباسهای بچگی پرهام رو می بینم، بعضی وقتا می گم کاش پرهام دوسالش بود ، ولی زود پشیمان می شم و میگم بزار بزرگ شن ، بزار رشد کنن و تجربه کسب کنن ، ایشالا تنشون سالم باشه
شادی
16 شهریور 95 11:22
چه متن زیبایی نوشتی. دقیقا همین طوره که میگی ....بزرگ شدنشون هم لذت بخشه و هم دلگیر کننده است. ایشالا تنشون سلامت باشه