لیانالیانا، تا این لحظه: 11 سال و 2 ماه و 29 روز سن داره

ماه کوچولوی مامان و بابا

یک روز به یاد ماندنی

1395/7/29 0:12
نویسنده : مامانی
124 بازدید
اشتراک گذاری

اوایل مهرماه بود که دوست عزیز وبلاگی فریده جون و پرهام گلی به مازندران اومده بودن و خیلی دوست داشتیم هم دیگه رو ببینیم ما چند روز قبل خارج از نور بودیم ولی تونستیم در یه موعد مقرر قرار بزاریم و هم دیگه رو ببینیم..خیلی لحظه خوبی بود دیدن فریده عزیزم و پرهام جون البته دوستی من و فریده جون خیلی بیشتر از وبلاگ بود وای تا حالا همدیگه رو ندیده بودیم..پرهام و لیانا حسابی با هم دوست شده بودن و کافه ایران کتان رو سرشون گزاشتن,نیشخند فریده جون هم سریع به همسرشون تماس گرفتن که دیگه بچه ها از کنترل خارج شدن و همسرشون زحمت کشیدن و دنبال ما اومدن.

بعد از کافه لب ساحل رفتیم و تا غروب اونجا بودیم و لیانا و پرهام هم حسابی شن بازی کردن من و فریده جون هم گپ زدیم ..واقعا لذت بخش بود برام و یکی از بهترین روزهای زندگیم بود دیدن فریده گل که چقدر دوستداشتنی و عزیز بودن مهربون و صبور ..خانواده دوستداشتنی که از همون لحظه دیدار مهربونی و شخصیت ازشون میبارید..پرهام گلی که نگووووو واقعا الکی نبود که ندیده عاشقش بودمبغل

موقع رفتن هم زحمت رسوندن مارا کشیدن متاسفانه نشد اونجور که دلم میخواد ازشون پذیرایی کنم انشاالله در فرصت دیگه بیشتر پیش هم باشیم.موقع خداحافظی هرچی اصرار کردم تایاسر از سر کار بیاد  و در خدمتشون باشیم فریده جون و همسرشون تشریف نیوردن خونه و اینکه لیانا و پرهام از هم جدا نمیشدن..فریده جون و پرهام تقریبا پنج دقیقه اومدن تو اتاق لیانا چندتا عکس یادگاری گرفتیم ودر حالیکه لیانا گوله گوله اشک میریخت خداحافظی کردیمناراحت

فریده جان خیلی عزیزیقلب فکر نمیکردم تا این اندازه دوستداشتنی و مهربون باشی در کنارت یک آرامش عجیب و غریبی داشتم.تا چند روز من در حال و هوای این دیدار بودم و همش به همون چندساعت باهم بودن فکر میمردم و لبخند به لبام مینشستماچ

کل عکسهای این دوتا وروجک با ادا و اشکال مختلفنیشخند

 

پسندها (4)

نظرات (3)

فریده
1 آبان 95 10:35
مرسی مرجان جون ، واقعاً به منم بی نهایت خوش گذشت ، کاش تمام نشده بود . چقدر بچه ها با هم بازی کردن ، چقدر خندیدیم ، چقدر از صحبت باهات لذت بردم . واااااااااااااااااااااااااای خدای من ، چقدر جالب تقریباً همزمان با هم پست گذاشتیم ، و چقدر عکسایی که دوتامون گذاشتیم شبیه به هم هست . یکی از عکسا که دقیقا یکی هست . چقدر دل هامون به هم نزدیکه . ببوس لیانای زیبای منو.
مامانی
پاسخ
فریده جون خیلی خوش گذشت و خاطره شیرینی برام شد مخصوصا پرهام و لیانا خیلی مارو خندوندنانشاالا این دیدنها ادامه پیدا کنه..بله عزیزم پست شمارو دیدم چقدر برام جالب بود خیلی دلهامون بهم نزدیکه..خیلی دوستت دارم مهربون
شادی
1 آبان 95 14:50
سلام مرجان عزیز. چه جالب. خیلی عالی که تونستی یک دوست خوب و عزیز رو ملاقات کنی و در کنارش حس خوب و آرامش داشته باشی. گاهی اوقات فضاهای مجازی دوستی های قشنگ و دور از انتظاری ایجاد میکنه که برای همیشه تو زندگی آدم میمونه
مامانی
پاسخ
بله شادی جان خیلی جالب و شیرین بود حس دیدن دوستی چند ساله که برای اولین بار از نزدیک میبینیش..بله دنیای مجازی داره واقعی تر از هرچیزی میشه تو زندگیمون
مامان فرخنده
2 آبان 95 7:53
چه ديدار خوبي تا باشه از اين نوع دوستيهاي خالص قربون ادا در آوردن ليانا جون
مامانی
پاسخ
بله عزیزم دیدار به یادماندنی بود