نقاشی های لیانا قسمت اول
لیانا مدتیه که نقاشی هاشو در غالب داستان میکشه یعنی در حین نقاشی کشیدن مدام در حال قصه تعریف کردنه و نقاشیشونو میکشه اونم چییی یه ماجراهای باور نکردنی نقش های اصلی تمام نقاشی هاش هم خودش و یسنا دختر عمه اش که خیلی رابطه خوبی باهم دارن و مامان مرجان و بابا یاسر گاهی کارن و خاله مینا
این نقاشی لیانا و یسنا و مامان مرجان هستن تو اتاق لیانا یعنی هلاک اون اسباب بازیای بالا سمت راست هستم که کشیدی دختر نازنینم حالا ماجراها و داستاناش هم در حین کشیدن روایت میکنه
لیانا و یسنا در قایق در حال ماهیگیری فدای ذهن خلاقت
اینجا یه شهر بادی کشیده اونم سرسره بادی و پله هاشه خیلی برام جالبه که دخترا در حالت نیم رخ میکشه یعنی دارن حرف میزنن باهم یا میرقصن
اینجا میگه لیانا و یسنا با این دختره که لباس بنفش تنشه دعواشون شده اون دختره مسخره باری دراورده براشون زبون در اورده آخر سر هم لیانا اینقدر از این ماجرا عصبانی شد گه برگه رو از دفتر کندیعنی جو زدگی به این میگن غرق بشی تو داستان نقاشی خودت
میگم این چیه کشیدی میگه این مجسمه کارنتنها نقاشی ذکور به جز بابا یاسر کارن هست بقیه همه دختر میکشه و حتما خودش لباس ابی تنشه یسنا قرمز و مامان مرجان نارنجی (رنگی که اصلا دوست ندارم)