برف پاییزی
سوم آذر ماه بارش برف شدید داشتیم سه روز پی در پی برف بارید شهرمون عروس شده بود لیانا هم ذوقزده حسابی تا میتونست برف بازی کرد ..برف با تمام زیباییش و اینکه نعمت خدای بزرگه ولی برف سنگین تو نور که بیشتر بارون میاد دردسرهای خودشو داره به طوریکه سه روز تمام آب قطع شده بود وخیلی جاها حتی برق و گاز هم نداشتن..برای غذا پختن اب معدنی استفاده میکردیم برای شستن ظروف برف اب میکردیم..یاسر کارش این سه روز پارو کردن برف پشت بوم شده بود کوهی از برف میورد خونه اب میکردیم میشد یه ذرهلیانا هم هی برف میخورد و تو دهن ما هم به زور میزاشت کلی هم با بابا روی پشت بام برف بازی میکرد و به زور میومد پایین دیگه یاسر براش یه تشت برف میورد تو خونه که خدای نکرده تو اون سرما بچه سرما نخوره بعد از سه روز اب وصل شد احساس خوشبخترین ادمای روی زمین میکردیم واقعا تا نعمتیو یه مدت نداشته باشی قدرشو نمیدونی..