روزهای اردیبهشتی
هوای عالی اردیبهشت باعث شده من و لیانا رویه دو سه ماه گذشته رو کناربزاریم و بیشتر پیاده روی کنیم بیرون بریم بازی کنیم...به خاطر سرما و بارندگی بیشتر روزا خونه نشین بودیم .بیشتر بعد از ظهرها لیانا دوچرخه سواری میکنه..امروز بعد از ظهر بعد از دوچرخه سواری حسابی باهم بدو بدو کردیم لیانا انرژیش حسابی تخلیه شد شب هم زودتر از همیشه خوابید.
برای روزهای آینده امون یه سری برنامه ریزی کردیم , مثلا یکیش اینه که از مغازه دایی یاسر مقداری گل سفالگری تهیه کنیم و من و لیانا بریم تو کار سفال یکی دیگه اینکه با لیانا باشگاه ورزشی ثبت نام کنیم پیشنهاد یاسر ورزش رزمیه عضو کتابخونه بشیم البته من هستم ولی خوب خیلی سال میگذره و باید بریم ببینیم چه خبره چه تغیراتی شده و لیانا هم عضو بشه..یه سری برنامه ها مال خودمه که حتما میخوام پیگیر باشم توی لحظه زندگی میکنیم باید قدر لحظه هارو بیشتر بدونیم
امروز سوم اردیبهشت روز جهانی کتاب بود انشالله فردا به پاسداشت روز جهانی کتاب با یه روز تاخیر چند تا کتاب خوب بخریم.
لیانا امروز برای اولین بار خودش تنهایی دستشویی رفت اینقدر ذوق زده شده بود که در یکساعت چهار بار تشریف بردن دستشویی هر بار هم میگفت زنگ بزن به بابا بگو لیانا خودش دستشویی میره
گهگاهی با دختر همسایه بازی میکنه تبسم همسن لیاناس بعد بازی و جدا شدن از هم, از تبسم شکایت میکنه مثلا میگه فلان کار کرد یا فلان حرفو زد میگم بهش این ناراحتی نداره میتونی دیگه باهاش بازی نکنی میگه نهههههه مامان ولش کن گناهداره بچه اس مگه میشه آدم با دوستش بازی نکنه