لیانالیانا، تا این لحظه: 11 سال و 2 ماه و 30 روز سن داره

ماه کوچولوی مامان و بابا

مسافرت..یلدای 92 ..سال نو میلادی مبارک

1392/10/4 20:00
نویسنده : مامانی
215 بازدید
اشتراک گذاری

اول از هرچیز تولد حضرت عیسی مسیح پیامبر صلح و دوستی  به همه هموطنان مسیحی تبریک میگم انشالا سالی همراه با صلح و آرامش برای تمام مردم جهان باشه

 دختر نازنازیه من خیلی باهوش و پرجنب جوش شده خیلیکارای با مزه انجام میده که دل همرو حسابی برده

28 آذر ساعت 11 ظهر حرکت کردیم سمت کرج دیدن مامان جون و باباجون دلمون حسابی تنگ شده بود

اولین باریه که لیانا برف میبینه

قربونت برم مامانی که عاشق نون خوردن هستی

نزدیک تونل کندوان خیلی هوس آش کردم به بابایی گفتم آش دلم میخواد آخه دوسالی میشد آش نخورده بودم بابایی هم دوتا آش خوشمزه گرفت دلم نمیخواست به لیانا بدم ولی مگه ول میکرد یه کوچولو رشته و آبشو بهش دادم که متاسفانه یساعت بعدش بالا آوردگریه دیگه محاله هوس آش بکنم

اجازه نمیداد قاشق تو آش بزنم بهش بدم

 

رسیدیم کرج لحظه ورود اولش دخترم حسابی اطراف خونه بابا جون برانداز کرد بعد شروع کرد به تاتی تای کردن و شیطنت..این جند روزی که کرج بودیم دخترم حسابی بابا جلیل و مامان مهینشو خسته کرد حسابی بهشون زحمت دادیم

یه نمونه بازیه لیانا با باباجون و مامان جونش  که حسابی کیف میکرد

 مامان مهین و بابا جلیل زحمت کشیدن هدیه های خوشگل واسه لیانا خریدن

روز جمعه هم خاله مینا با کارن جون اومدن پیشمون دیگه حسابی جمعمون جمع شد لیانا و کارن هم حسابی خونه مامان مهین بهم ریختن و حسابی خستشون کردن

دختر خاله و پسرخاله خواب آلود در اولین یلداقلبقلب

اینجا دیگه لیانا به کارن میگه پسرخاله نخوابیا امشب شب یلدا باید مثل من تا دیروقت بیدار باشی

 

چند روزی که کرج بودیم متوجه شدیم دختری دوتا دندون دیگه در آورده الان مرواریدای دخترم 7تا هستن

بابایی برای دخترم یه تاب خومشل خرید بعدا لیانا بشینه ازش عکسشو بگیرم بزارم البته کلی هم لباسای خوشگل واسه لیانا جونمون خریدیم

با مامان مهین و بابا جلیل خاله مینا خداحافظی کردیم مرسی بابت تمام مهربونیاتون دوستتون داریم ماچقلببرگشتیم خونه خودمون

اینم یه عکس برفی از جاده

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)