لیانالیانا، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 7 روز سن داره

ماه کوچولوی مامان و بابا

بهارانه

1394/2/1 0:57
نویسنده : مامانی
306 بازدید
اشتراک گذاری

چند روز پیش یه خراش کوچولو روی پام بود لیانا با تعجب میگه مامان این چیه میگم زخم شده درد میکنه ,یه کم با تعجب نگاهش میکنه بعد میبوسه جای خراشو منم کلی میبوسم بغلش میکنم عشق میکنم از این محبت خالصانه دخترم, یه کم میره پی بازیش ولی باز دوباره میاد پیشم دستشو میزاره روی خراش میگه مامان تموم شد یعنی زخم خوب شده فدات بشم فرشته کوچولو که دستهات معجزه میکنه قربون اون قلب مهربونت که میخوایی خراش کوچولوی پای مامانو اینجوری درمان کنی عزیزکمقلب

خونه عزیز لیانا هستیم لیانا هی میره سراغ رو میزی جدیدشون و میخواد مهره و منجوقارو بکنه یواشکی.. چند بار بهش تذکر میدیم ولی همچنان کار خودشو میکنه دیگه من خیلی جدی بهش میگم دست نزن..با یه حالت خجالت میاد بغلم رو به عزیزش میکنه میگه مامانمو بزنهیپنوتیزماولین بار بود کلمه زدن از لیانا میشنیدممتفکر

توی این روزای بهاری که هوا واقعا بهشتیه من و لیانا هر روز پیاده روی میریم و از هوای بهاری لذت میبریم..لیانا هم کلی انرژی تخلیه میکنه شبها راحت میخوابه ..خداروشکر بلاخره بعد از دو سال و خورده ایی خواب لیانا تنظیم شد

لیانا آماده برای پیاده روی

لیانا عاشق اهنگ تبلد تبلد و شمع فوت کردنه چند شب پیش تا ساعت سه بیدار موندم یه کیک کوچولو براش درست کردم صبح که بیدار شد با دیدن کیک کلی ذوق کرد و صورت نشسته ههینجوری با چشمای خواب الود شمع سه سالگیشو پیشاپیش فوت کردنیشخند

یکی از مکانهای مورد علاقه لیانا مرکز خرید بزرگ ایران کتان هست که از یکسالگی  هر موقع از جلوش رد میشدیم به باباش میگفت بریممممم و بابایی هم سریع اجرا میکردن وقتی هم وارد میشه فقط باید دنبالش بدوی اصلا نمیزاره خرید کنی..کلافه

 

یه مدل از شیطنت های لیانا در دو سال و دو ماهگی

لیانا خانوم در هنگام چرت زدن عصرهنگام وقتی مامان به زور از توی تخت بغلش کرده و روی مبل میزاره که مثلا بیدار بشه

 

 

 

پسندها (1)

نظرات (0)