لیانالیانا، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 6 روز سن داره

ماه کوچولوی مامان و بابا

نوروز1394

1394/1/19 1:05
نویسنده : مامانی
273 بازدید
اشتراک گذاری

سال نو با تاخیر خدمت همه دوستان و عزیزانی که به وبلاگ ما میان با تاخیر تبریک میگم امیدوارم سال جدید همراه با سلامتی و موفقیت باشه برای همهقلبقلب

25 اسفند پدر و مادر عزیزم پیش ما اومدن و لیانا جون حسابی سرگرم بود صبح و عصر هم با مامانم بیرون میرفتیم و تدارک عید ووسایل سفره هفت سین میدیدیم لیانا دیگه عادت کرده بود همیشه بیرون باشیم..همزمان با سال تحویل بابای مهربون لیانا و همسر عزیز بنده تولدشونه که با درست کردن یه کیک تولدشو جشن گرفتیمقلب

مگه این خانوم خانوما مهلت داد سفره هفت سین تا سال تحویل وسط حال بشه همش دست میزد ما یکی یکی بر میداشتیم فقط موند حوض ماهی ها وقتی فسقل خانوم یکساعت به سال تحویل خوابید دوباره چیدیمنیشخند

مامانم اینا چون داییم برای ایم عید ایران میومد سوم عید رفتن اصفهان خونه مامان بزرگ و پدربزرگم..خیلی دلم میخواست ما هم اصفهان بریم و در کنار اقوام خوش بگذرونیم و همچنین دایی عزیزمو ببینم ولی ده ساعت تا اصفهان اونم تو شلوغی جاده ها کار عاقلانه ایی نبود با این وروجک..دیگه تعطیلات عید خونه بودیم و هوا هم سرد و بارئنی که نمیشد بیرون رفت..کلا تعطیلات نوروز خیلی معمولی و مثل روزهای قبل گذشت..سیزده بدر هم هوا خیلیییی سرد و ابری بود که تو خونه موندن ترجیح به لرزیدن و استرس سرما خوردگی لیانا جون دادیم فقط با ماشین یه دوری لب ساحل زدیم و برگشتیممژه

اینم کیک تولد همسر که خودم درست کردممژه

کلا مخالف فست فود هستیم ونمیخوریم ولی توی مرکز خرید بچه میخوردن دخترم دهنش آب افتاده بود دیگه ما هم بیخیال همه چی شدیم و برای گل دخترمون خریدیم گفتیم مادر جون بخور حالشو ببرماچمژه

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)