لیانا و ماژیک
دارم با عمه جانم تلفنی صحبت میکنم ولی حواسم به لیانا هست که یه ماژیک غیر وایت برد برداشته و میخواد تو دفترش نقاشی بکشه خیالم راحته که بچم عاقل شده داره دنبال دفتر مخصوصش میگرده م با خیال راحت مشغول گپ زدن با عمه خانوم میشم که یهو وسط صحبتشون میگم واییییییی عمه بنده خدا هول میشه هی میگه چی شد بچه چی شد عمه ما هم وسواس و حسااااس فکر کرد بچه زمین خورده میگم هیچی کل صورتشو کرده مثل سرخپوستها به عمه میگم عکسشو براتون میفرستم ببنید چه دخملی دارم من
لیانا در حال مظلوم نمایی بعد از ارتکاب جرم
پررو بازی بعد از ارتکاب جرم
ریلکس شدن بعد از ارتکاب جرم
این دوتا عکس هم طلبکار شدن خانوم بعد از ارتکاب جرم
از اونجایی که ماژیک وایت برد نبود با سختی تونستم صورتشو پاک کنم..خودش که صورتشو تو آیینه دید غش کرده بود از خنده
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی