لیانالیانا، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 6 روز سن داره

ماه کوچولوی مامان و بابا

مهمانی پاگشا

1394/8/23 21:37
نویسنده : مامانی
367 بازدید
اشتراک گذاری

جمعه شب عمه بهاره لیانا و آقای داماد رو دعوت کردیم برای شام در اصل پاگشا کردیم..از روز قبل  دسرهارو حاضر کردم داشتم ژله رنگین کمان درست میکردم ردیف اول ژله البالو ریختم توی لیوانهای جداگانه لیانا تا در یخچال باز میشد میگفت من ژله میخوام میگفتم چشم مادر بزار ببنده بهت میدم زود آقای پدر وارد میدان میشد بده بچم حالا یکیشو بخوره میگفتم بزارید رنگهای دیگه هم ریخته بشه میدم که هیچی طبق معمول من تسلیم شدم و لیوان اول در مرحله اول ژله ریزون از دور توسط لیانا خارج شد برای مرحله بعد هم ما این دردسر وداشتیم ژله دوم هم از دور خارج شد بقیه اش گذاشتم برای صبح جمعه درست کنم ...صبح که از خواب بیدار شد گفتم بیا میخواییم صبحانه بخوریم گفت نه من ژله میخوام دیگه بابا جون دید اینجور فایده نداره و تا شب هیچی به عنوان دسر نمیمونه لیانارو لب ساحل برد تا من کارامو سریع انجام بدم منم تند تند ژله درست میکردم و کارهامو انجام میدادم نتیجه اش ژله های کج و کوله شد و دوتا هم بدون ژله قرمز..ولی چاره نیست  لیاناس دیگهزیبابوس

با باباش میخواست بیرون بره داشتم لباساشو تنش میکردم گفتم من کار دارم شب مهمان داریم نمیام حرف بابارو گوش بده دست بابایی هم ول نکنیا خیلی خوشگل گفت چشم توی مسیر چند باری برای باباش توضیح داده که مامان نمیاد و من گریه نمیکنم البته چون زیاد اعتباری به چشم گفتن دختری نداریم یکساعت بعدش دخمل در جوارم در حال درخواست برای ژله یا الوی خورشتی و ...بودسکوتدخترم فکر میکنه هرجا که عمه اش و آقای داماد باشن باید برقصن بهم میگفت عمه بهاره اومد باید با عمو مرتضی برقصهخندونکهنوز تو جو نامزدیه عمه اشه لباس صورتیه بزرگ مثل عمه اش هم میخواد(بزرگ یعنی بلندزیبا)

مهمونی به خیر خوشی به پایان رسید (در هم بر هم نوشتم ولی دوست داشتم ثبت کنم چون روز خیلی خوبی بود برام)

 

پسندها (1)

نظرات (3)

مامانه شایلین
26 آبان 94 7:02
ای جوووووووووونم خوشگلم.. عاشقتمممممممممم
مامانی
پاسخ
فریده
27 آبان 94 10:47
وااااااااااااای چه ژله های خوشکلی ، منم میلم کشید چه برسه به لیانا جون. واسه عمه بهاره هم آرزوی خوشبختی می کنم
مامانی
پاسخ
قربونت برم دوست خوبم
مامان فرخنده
2 آذر 94 9:44
مرجان جون دستت درد نكنه خيلي ژلهات خوشگل شدند ليانا حق داشت كه ميخواست قربون تيپ زدن ليانا كه داشته ميرفته لب ساحل دخترمون لباس صورتي بزرگ ميخواد
مامانی
پاسخ
خدا نکنه خاله فرخنده مهربونم..چشمات قشنگ میبینه عزیزم