لیانالیانا، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 9 روز سن داره

ماه کوچولوی مامان و بابا

دوست کوچولوی مادر

1394/9/1 23:37
نویسنده : مامانی
225 بازدید
اشتراک گذاری

سه هفته میشه که نمیزارم لیانا ظهرها بخوابه بنابراین شبها نهایت تا نه دیگه میخوابه هرچند که عصر خیلی خسته میشه و گاهی بداخلاق و غرغرو ولی خوابش به طرز شگفت انگیزی تنظیم شده و عالییی صبح هم ساعت فیزیولوژیک بدنش دختر کوچولورو راس ساعت هشت بیدار میکنه این خیلی خوبه و خوشحالم که بالاخره به این مرحله رسیدیم ولی یه سختی کوچولوش اینه که لیانا ظهر نمیخوابه من هیچ وقتی برای خودم در طول روز ندارم و اینکه همش باید بازی و خلاقیت جدید داشته باشم برای سرگرم کردن فسقل خانوم..کتاب خوندن و نقاشی که همیشه به راهه خاله بازی عروسک بازی ورزش و بدو بدو در این خونه فسقلی هم که بماند آرایشگاه بازی و دکترز بازی هم که همچنین ...شیرین ترین قسمت ماجرای روزانه ما وقتی هست که من میخوام استراحت کنم ولی لیانا اصرار به بازی کردن داره میگم بیا بغلم بشین با هم حرف بزنیم عاشق اینکاره میشینیم از هر دری حرف میزنیم لیانا با ذوق از تمام اتفاقاتی که طی چند روز براش افتاده میگه و همه کار بد انجام دادن جز خودش و اینکه یسنا مسواک نزده دندونش خراب شده و اینکه اسباب بازیشو به تبسم نمیده و در حین حرفاش حتما باید تبسمو دعوا کنه چندتا ماجرای خیالی هم برات تعریف میکنه که خیلی هم جذاب و خنده دار هستن این لحظه واقعا احساس میکنم خیلی روابطمون دوستانه اس یه دوست کوچولوی شیرین دارم خیلی لذت داره همینجور که نشسته بغلم نوازشم هم میکنه لذتش توصیف نشدنیه بغلمحبت بهم میگه دخر خوب یعنی دختر خوب بخند خوشگل بشی عروس بشی و مدام صورتمو نوازش میکنهمحبتبوس....خوب حالا بعد از این برنامه های سرگرم کننده برای دخترک نگاه ساعت میکنی میبینی تازه پنج عصر شده واااای یعنی سه چهار  ساعت دیگه مونده تا وقت خواب خستهخسته از اینجا به بعد ساعت کندتر میگذره و لیانا بد اخلاق .سرشو گرم میکنم بازم بساط نقاشی میارم یا شیرینی میپزیم یا توی انجام کاری سهیمش میکنم مثل گردگیری و جمع کردن وسایلش که پخش کرده....ساعت هفت شام میخوره هشت هم در حالیکه روی پام هست و تلویزیون تماشا میکنه خوابش میبره محبتحالا اگه بین این کارها فرصتی باشه باید خیلی سریع کارهای خونرو انجام بدم و ناهار و شام حاضر کنم و بازم فرصت باشه  و دخترم اجازه بده در حالیکه بغلم نشسته و کارتون میبینه من گوشیمو چک میکنمخواب آلود با تمام این روز پرمشغله و پر فعالیت لیانا خوابش که میبره دلم براش تنگ میشه با اینکه زیاد وقتی برای استراحت ندارم ...دوست کوچولوی من دوستت دارم بی نهایتبوس

پسندها (1)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (4)

مامان فرخنده
2 آذر 94 9:57
واي از اين حرف زدنهاشون نگو كه مليسا هم شبها تازه يادش مياد بايد كلي بامن حرف بزنه آخه اون بعدازظهرها حتما بايد يه چرت بزنه بابت ليانا خوشحالم كه خلاصه خوابش تنظيم شد قربونش برم كه داره عروسك را خواب ميكنه مامان ليانا
مامانی
پاسخ
ممنون عزیزم فداشون بشم که بلبل زبونی میکنن دخترای خوشگلمون
مامانه شایلین
5 آذر 94 16:41
نگوو عزیزم که این مشکل منو شایلین هم هست.. مثلا ساعت 2 که باباش از سرکار برمیگرده غذا میخوریم بعدش شایلین میگه مامانی دیدی بهم دوغ دادی منم خوابم میاد.. ماامنی من میگم نوشابه بخر شما گووووش نمیدی.. به خاطر همین ما سعی میکنیم بعد از خوردن نهار با شایلین کلی بازی کنیم یا این که بهش تبلت بدیم یا بزنم براش شبکه پوویا و با هم ببنیم.. درکت میکنم عزیزم والبته اگر هم ظهر ها بخوابه تا ساعت 12 شب میگه مامانی برام داستان بخووون
فریده
7 آذر 94 8:49
این پست رو که خوندم دلم یه دختر خواست که کنارم بشینه و واسم حرف بزنه چقدر لذت بخشه ، چه حس خوبی به آدم دست می ده .
مامانی
پاسخ
انشالا خدا بهت دوقلو دختر بده
مامانی غزل جون
7 آذر 94 8:52
عزیزم قربون چشمهاش برم من خداروشکر که خوابش تنظیم شده میگ کم پیدا شدی کل وقتت اینجوری پر شده چه خوب که به خواب زود عادتش دادی منم باید رو غزل کار کنم ببوس لیانای خوشکلمو
مامانی
پاسخ
بله عزیزم واقعا وقت کم میارم ..شکر خدااوضاع خوابش روبراه شده..شما هم غزل نازمو ببوس