بدون عنوان
امسال چهارمین یلدای لیانا جون بود سالهای گذشته طبق رسم خونه بزرگترها بودیم ولی خیلی دلم میخواست یه نمادی از یلدا تو خونه خودمون باشه البته سالهای قبل لیانا خیلی کوچیک بود فرصت هیچی نداشتم حتی تو دلم موند چرا براش لباس هندونه ایی نخریدم
امسال از دو سه هفته قبل با کمک لیانا با استفاده از پارچه نمد طرح هندوانه و انار درست کردیم یه سری هم هندونه های کوچیک درست کردیم که روی گیره مو چسبوندیم و قرار شد از طرف لیانا به دخترای فامیل یادگاریه شب یلدا بدیم.هم سرگرمی بود و هم اینکه با لیانا کلی در مورد یلدا و فلسفه اش حرف زدم میگفت مامان گلابی و خیار هم درست کنیم میگفتم نماد یلدا هندوانه و اناره دختر طلای من
شب یلدا خونه پدر و مادر بابا یاسر بودیم عزیز جون لیانا طبق رسم مازنی ها خروس محلی برای شام یلدا درست کرده بود که خیلی خوشمزه بود و لیانا خیلی دوست داشت.شب خیلی خوبی گذروندیم و خیلی خوش گذشت و خاطره خوبی برامون موند.
متوجه شدیم انگار امسال اول دی هم یه جورایی شب یلدا حساب میشه و هر چند سال یه بار دو شب طولانی هست از نظر علم نجوم..هیچی دیگه نبود عموی لیانا شب اولو بهانه کردیم و شب دوم هم یلدا گرفتیم که خیلی خیلی بیشتر از یلدای اول بهمون خوش گذشت و تا اخرین نفس خوردیم اسمشم گذاشتیم خودکشی به شیوه یلدا
یلدای دوم
یادگاری هایی که با دخملمم درست کردیم